زندگی من احمد

ساخت وبلاگ
سلامامروز اینقدر با موتور بیرون که هنوز سرما تو بدنم هســت البته فعلا که سرمای زمستـــون نیومده ولی با موتور خنکی هوا بیشتر حس میشه.اینقدر ترافیک تو تهران زیاده که ادم با ماشین دیوونه میشه جایی بخواد بره.امروز تولدم بود و شدم 35 ساله البته ادم وقتی بچه دار میشه دیگه این چیزا برای خودشخیلی مهم نیس و بچه اش واسه اش عزیزتر میشه تا خودش!واسه همینم از چند روز قبل داریم برای 1 دی ماه که تولدشه برنامه ریزی میکنیم و تدارکمیبینیم. دقیقا شب یلدا میشه که یک شبش خانواده خودم و شب دیگه اش خانواده خانممیان و تولدش رو جشن میگیریم.این چند وقته دنبال ماشین بودم و چند جایی هم رفتم که ببینم ولی با توجه به اینکه برنامهجدیدی برامون پیش اومده فعلا برای خریدن ماشین دست نگه داشتم و باید ببینم چی برامپیش میاد.اخر هفته دربی هست و انشا... پرسپولیس کیسه رو میبرهلیگ قهرمانان اسیا رو متاسفانه حذف شدیم و اگه خوش شانس تر بودیم میتونستیم دوربعد صعود کنیم که متاسفانه نشد.سرکار خیلی خلوت و خوب هست ولی کم خوابی اذیتم میکنه ولی خوب بچه کوچیک همینهنمیزاره شبها راحت بخوابیم که. تو دی ماه تو فکرمون هست که یه سفر خیلی خوب بریم ولی اولش باید اتفاق بیفته بعدادرباره اش بنویسم. ولی خیلی داریم امارش رو میگریم و اگه مشکلی پیش نیاد حتما میریم.اینجا که هستیم مدیر ساختمون هستم و کلا دردسر داره چون قبلا تجربه اش رو داشتماینجا هم سر خیلی مسایل باهاشون بحث کردم ولی دیگه میخوام بندازم گردن خودش ویه مدتی از دستشون راحت باشم.تو هر اپارتمان یکی دو نفر زبون نفهم همیشه هستن که رو مخ بقیه باشن.تو چند روز اینده خیلی سرمون شلوغ هست و کلی کار داریم فقط اینکه خیلی زود روز تموممیشه حس این و میده که به کارهامو نمیرسیم!پیشاپیش شب یلداتون زیب زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 8:55